پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 251065
سرنوشت مردم را به هيچ کشوري گره نمي زنيم
تاریخ انتشار : 1400/08/09 09:12:26
نمایش : 1377
وزير امورخارجه کشورمان در گفت وگو با روزنامه ايران اظهار داشت: سرنوشت مردم و کشور را به برجام و هيچ کشوري به‌طور مطلق گره نمي‌زنيم. منافع مشترک مبناي مناسبات است.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، روزنامه ايران يکشنبه ۹ آبان در گفت وگو با حسين اميرعبداللهيان وزير امور خارجه در خصوص مذاکرات هسته اي نوشت: براي تحقق شعار همکاري‌هاي منطقه‌اي مکانيسمي عالي را طراحي کرده‌ايم. ما در برابر امريکايي‌هايي که ايران هراسي را تشديد کنند، ساکت نيستيم. اگر برجام به نتيجه برسد، يعني تحريم‌ها لغو شود، تأثيرات مثبت خود را خواهد داشت. برخي ممکن است معتقد باشند نوع برخورد تيم جديدي که وارد مذاکره مي‌شود، شايد به گونه‌اي باشد که عملاً مذاکرات به بن بست کشيده شود، در حالي که واقعاً اين طور نيست

 

با حسين اميرعبداللهيان، وزير امور خارجه در هواپيما موقع بازگشت از نخستين سفر خارجي به روسيه، لبنان و سوريه گفت‌وگو کردم و سخنانش را کمي بعدتر در تهران و پس از انجام مذاکرات مقدماتي هسته اي در «بروکسل» طي يک گپ و گفت ديگر تکميل نمودم. اميرعبداللهيان با ۲۷۰ رأي موافق از مجموع ۲۸۸ رأي، نظر اعتماد نمايندگان مجلس براي سکانداري دستگاه ديپلماسي کشور را از آن خود کرده است.

او که به‌عنوان ديپلماتي کهنه کار در دولت دهم با مسئوليت بزرگ پيگيري بحران‌هاي منطقه‌اي مواجه بود، در دولت سيزدهم نيز علاوه بر پيگيري مذاکرات هسته اي، با خواست سامان دادن به روابط منطقه‌اي ايران و حل تنش‌ها و اختلافات موجود مواجه است؛ خواستي که طي سال‌ها و ماه هاي گذشته با هدف تنش زدايي و توسعه همکاري‌هاي منطقه‌اي مورد پيگيري کشور قرار گرفته است.

قابل انتظار است که اين مأموريت از سوي وزير خارجه بواسطه تجربيات پرشمارش در عرصه منطقه‌اي امکان بيشتري براي اجرا بيابد. بدون ترديد مجموعه‌اي از رويدادها همچون چالش برجام، خروج امريکا از منطقه و افزايش رقابت ميان بازيگران عربي بر پيچيدگي اين مأموريت افزوده است. يکي از مهم‌ترين اشارات وزير خارجه در اين گفت‌وگو را مي‌توان تأکيد او بر اين دانست که تهران مذاکرات هسته اي را از «بن‌بست» آغاز نمي‌کند.

مذاکراتي که به گفته علي باقري، معاون سياسي وزارت خارجه و مسئول پيگيري پرونده هسته اي قرار است تا پيش از نوامبر آغاز شود. درباره اينکه تحقق اين امر مهم با چه موانعي روبه‌رو است و به چه پيش نيازهايي نياز دارد، با او به گفت‌وگو نشستيم. گفت‌وگويي که اما بخوبي به الزامات تحول در سياست خارجي کشور بويژه در زمينه برجام و حوزه منطقه‌اي اشاره دارد.

دولت جديد در تبيين رويکرد خود در عرصه سياست خارجي بر پيگيري يک سياست متوازن در مناسبات منطقه‌اي و بين‌المللي تأکيد ويژه‌اي داشته است. در اين رويکرد، مفهوم «توازن» با در نظر گرفتن چه مؤلفه‌هايي مورد توجه قرار گرفته است؟

ما براي شاخص‌سازي سياست خارجي دولت سيزدهم چند کليد واژه تعيين کرديم؛ سياست خارجي متوازن و ديپلماسي فعال، پويا و هوشمند.

منظور از سياست خارجي متوازن اين است که اولويت بخشي ما نسبت به برخي از کشورها از جمله همسايگان به معناي غفلت از رابطه با ديگر کشورهاي جهان نخواهد بود. ما ديپلماسي متوازن را در ارتباط با همه بخش‌هاي جهان در پيش خواهيم گرفت؛ يعني همزمان با اينکه اولويت مورد توجه دولت سيزدهم همسايگان و آسيامحوري قرار دارد، در حوزه اروپا هم ديپلماسي فعال، پويا و هوشمند را دنبال مي‌کنيم و علاوه بر همه اينها امريکاي لاتين و آفريقا را نيز فراموش نمي‌کنيم.

آيا ظرفيت‌هاي موجود، امکان بهره‌گيري متوازن از روابطي را که ما بعضاً در بخشي از آنها با مشکلاتي دست و پنجه نرم مي‌کنيم، مي‌دهد؟

بله، يکي از کارهايي که ما در حال انجام آنها هستيم، تشکيل تيم‌هاي تخصصي در وزارت خارجه است و در تلاش هستيم اولويت‌هاي اصلي کشور را در هر قاره و هر بخش از جهان استخراج کنيم. وقتي مي‌گوييم اولويت يعني ممکن است در يک حوزه اولويت ما فرهنگي باشد. در اين حوزه نگاه فرهنگي در مناسبات ما غالب خواهد بود. در حوزه‌اي ديگر ممکن است، نگاه اقتصادي، غالب و فعال‌تر باشد يا در بخشي ديگر از مناسبات، موضوع امنيتي و سياسي مورد توجه قرار گيرد.

از سوي ديگر ما از کار با سازمان‌هاي بين‌المللي هم غفلت نخواهيم کرد و به کارکرد سازمان‌هاي بين‌المللي و البته به نقصي که بويژه در مباحث تئوريک روابط بين‌الملل وجود دارد، توجه داريم. با درنظر گرفتن اهميت بحث ساختار و کارگزار در روابط بين‌الملل معتقديم هر يک از ساختارهاي بين‌المللي که ايجاد شده کارکردي دارند و ما مي‌توانيم از مسير سازمان‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي، بخشي از اهداف خود در سياست خارجي را دنبال کرده و منافع خود را محقق کنيم.

مفهوم «توازن» در سياست خارجي بيش از هر چيز در مناسبات ايران با مجموعه کشورهاي شرق و غرب مورد سنجش قرار مي‌گيرد. دولت سيزدهم در حالي روي کار آمده که ايران مجموعه تحولاتي را با کشورهاي منظومه غرب به واسطه مذاکره بر سر پرونده هسته‌اي و دستيابي به توافق پشت‌سر گذاشته است؛ تحولاتي که در نهايت به‌دليل خروج امريکا از برجام و عدم اجراي اين پيمان، موج جديدي از بي‌اعتمادي را نسبت به سياست تقويت رابطه با کشورهاي اروپايي به وجود آورده است.

همين امر سبب شده اين ديدگاه شکل گيرد که گرايش به شرق و تلاش براي تقويت رابطه با کشورهاي بزرگ اين حوزه مانند چين و روسيه بيش از گذشته در دولت جديد تقويت مي‌شود و بي‌اعتمادي در رابطه ايران و اروپا افزايش مي‌يابد. نظر شما چيست؟

يک نکته مهمي که بايد در همين ارتباط بر آن تأکيد کنم اين است که در نگاه آسيامحور قرار نيست همه سياست خارجي ما به چين و روسيه گره بخورد. ما در راستاي منافع مشترک ايران و چين از ظرفيت اين کشور به عنوان يک قدرت اقتصادي نوظهور در مناسبات خود بهره خواهيم گرفت و از روسيه هم به عنوان يک همسايه در راستاي سياست همسايه محور و آسيامحور خود استفاده خواهيم کرد و تعاملات خود را با آنها خواهيم داشت اما همان‌طور که به‌صراحت اعلام کرديم سرنوشت مردم و کشور را به برجام و هيچ کشوري به‌طور مطلق گره نمي‌زنيم.

منافع مشترک مبناي مناسبات است. ما در راستاي منافع مشترک با اين دو کشور کار مي‌کنيم و به هر اندازه که بازخوردهاي مثبت و بيشتر بگيريم، طبيعتاً اين مناسبات عميق‌تر خواهد شد؛ به عبارت ديگر هر مقدار منافع ملي ما در تعامل با چين و روسيه تأمين شود، حوزه‌هاي همکاري‌هاي گسترده‌تري را تعريف خواهيم کرد.

اما بايد اتفاقاتي را که در سياست خارجي رخ داده است، خوب ببينيم؛ به عنوان مثال ما نبايد نگاه واحدي به اروپا داشته باشيم چنان که آقاي دکتر ظريف هم درباره حوزه اروپا به اين جمع بندي نزديک شده بود که اروپا فقط شامل سه کشور اروپايي که در برجام با ما مذاکره مي‌کنند، نيست.

من در سفر اخير به نيويورک با چندين وزير خارجه از کشورهاي اروپايي از جمله آلمان، فرانسه و انگليس ملاقات داشتم و در خلال اين گفت‌وگوها متوجه شدم اگر مثلاً انگليس درباره موضوعاتي تحفظ دارد، وزراي خارجه ساير کشورهاي اروپايي بويژه غيربرجامي، نگاه متفاوتي دارند؛ يعني حتي اين کشورها آمادگي دارند در قالب‌هاي تعريف شده‌اي در زمينه تجاري، فناوري و پزشکي با جمهوري اسلامي ايران کار کنند. معتقدم همه آنها از وضعيت پيش آمده در سال‌هاي اخير که نتوانسته‌اند با ايران کار اقتصادي و تجاري عميق انجام دهند، احساس ضرر و زيان مي‌کنند. بنابراين نگاه به اروپا حتماً در سياست خارجي متوازن ما مورد توجه قرار خواهد گرفت.

هرچند از نظر اقتصادي در بهترين شرايط که برجام مدت کوتاهي به‌طور ناقص کار کرد با درنظر گرفتن فروش نفت و مشتقات نفتي به اروپا، کل حجم تبادل تجاري ما با کشورهاي اين حوزه کمتر از ۵ ميليارد دلار شد. اين در حالي است که در همان زمان حجم تبادل تجاري ما با امارات ۱۸ ميليارد دلار و با عراق بالغ بر ۱۴ ميليارد دلار بود. نزديک به اين عدد درباره همسايگان ديگر هم قابل‌توجه است اما به هر حال ما معتقديم اروپا در سطح خود ظرفيت‌ها و توانمندي‌هايي دارد و نمي‌توان سياست خارجي را به يک بخش خاص درباره يک کشور خاص گره زد و ظرفيت‌هاي ديگر را ناديده گرفت.

افزون بر اين، ما در حوزه‌هايي همچون حضور ايرانيان خارج از کشور هم ظرفيت‌هاي قابل‌توجهي داريم. عمده ايرانيان مقيم خارج از کشور در امريکا يا اروپا هستند و درصد کمترشان در ساير مناطق حضور دارند و خود اين هم براي کشور يک ظرفيت است. اساساً ايرانيان در خارج از کشور خوشنام هستند و قشر فرهيخته ايراني بخصوص در غرب سهم خيلي مهمي در پيشرفت‌هاي علمي و فناوري داشته‌اند لذا اروپا يکي از حوزه‌هايي است که ذيل سياست خارجي متوازن به آن توجه خواهيم کرد.

رقابت‌هاي رو به افزايش چين و امريکا که در مسير ايجاد بلوک‌بندي‌هاي جديد قدرت براي افزايش متحدان خود در مناطق پيراموني مي‌کوشند، تا چه اندازه بر رويکرد آسيامحوري ايران سايه انداخته است؟ چنانکه برخي معتقدند چراغ سبز روسيه و چين به ايران براي عضويت در سازمان همکاري‌هاي منطقه‌اي «شانگهاي» که بعد از سال‌ها تلاش اتفاق افتاد، در همين چارچوب قابل ارزيابي است. چقدر اين رقابت را در نزديک شدن اين کشورها به ايران مؤثر مي‌دانيد؟

رقابت‌ها و ائتلاف‌هاي موقتي که شکل مي‌گيرد، در جهت‌گيري‌هاي کشورها تأثيرگذار است. خصومت‌هايي که بين برخي از کشورها وجود دارد، نيز تأثير خود را دارد اما براي منافع ملي کشور مهم اين است که در سايه تحولات سيالي که به‌طور شتابان در عرصه منطقه‌اي و بين‌المللي وجود دارد، بتوانيم بموقع سياست‌هاي خود را به‌روز کنيم و در راستاي تأمين حداکثري منافع ملي کشور قدم برداريم.

اينکه امروز چين و ايران قرارداد ۲۵ ساله همکاري راهبردي منعقد مي‌کنند، يک مسأله است اما اينکه اين کشور و همچنين ايران بايد به اين نتيجه برسند که در اين تعامل دوسويه از رهاورد برنامه جامع همکاري‌هاي ۲۵ ساله نفع متقابل مي‌برند، نکته ديگر است. آنچه براي ما اهميت دارد، منافع ملي و نفع مشترکي است که هر دو مي‌بريم اما به نظرم اين بستگي به هنر سياستمداران دارد که بتوانند با اين بلوک‌بندي‌ها و ائتلاف‌هاي موقت و رقابت‌هاي جاري منافع حداکثري ملت را تأمين کنند.

باز مايلم تأکيد کنم ما نمي‌خواهيم  سرنوشت مردم و کشور را به‌طور مطلق به چين و روسيه گره بزنيم. اما ما چين و روسيه امروز را متفاوت از گذشته مي‌دانيم و رابطه با آن‌ دو تاکنون در راستاي منافع ماست.

حال آنکه طيفي از غرب‌گرايان در ايران وجود دارند که هم ضد چين و هم ضد روسيه هستند و وقتي ما يک سفر به روسيه مي‌رويم يا با چين گفت‌وگو مي‌کنيم، حملات شديدي را آغاز مي‌کنند و مي‌گويند که سياست «نه شرقي نه غربي» در حال فروپاشي است و تابلوي «نه شرقي  نه غربي» جمهوري اسلامي فقط بر سر در وزارت خارجه باقي مانده است. اتفاقاً برخي از اين دوستان غرب‌گرا وقتي با يک طرف غربي مذاکره‌اي صورت مي‌گيرد، هيچ وقت درباره آن ابراز نگراني نمي‌کنند اما وقتي حرکتي به سمت شرق انجام مي‌شود، بلافاصله موضع‌گيري و ابراز نگراني مي‌کنند.

من مي‌خواهم بگويم ما در بعد استقلال کشور بر سياست «نه شرقي نه غربي» پايبند هستيم و براي حفظ استقلال و اين شعار کليدي نظام جمهوري اسلامي که در قانون اساسي ما آمده است، هزينه زيادي هم داديم اما در مناسبات دوجانبه در حوزه منافع ملي خود اتفاقاً بايد هم با شرق و هم غرب رابطه داشته باشيم؛ يعني بتوانيم بهترين‌ها را هم در غرب و هم در شرق به‌خوبي رصد کرده و در راستاي منافع ملت از آنها استفاده و روابط را با آن حوزه‌ها تقويت، تثبيت و تحکيم کنيم.

بحثي که به اين دوقطبي شدن دامن زده است، عدم اجراي توافق هسته‌اي است. يعني اين‌طور تصور مي‌شود که بدعهدي اروپايي‌ها بار ديگر بر مناسبات سياسي ايران با اين کشورها سايه خواهد انداخت و فارغ از سرانجام توافق هسته‌اي، ايران و اروپا وارد عصر جديدي از بي‌اعتمادي مي شوند. زيرا به هر حال تبعات شکست اين توافق پيامدهايي را از منظر گشوده شدن مجدد پرونده هسته‌اي ايران در شوراي امنيت قابل پيش‌بيني مي‌کند. نگاه شما چيست؟

من يک برداشت شخصي و يک وظيفه سازماني دارم که بايد انجام دهم. در برداشت شخصي‌ام معتقدم ۶ قطعنامه سازمان ملل با تلاشي که همکاران من در گذشته کردند، کنار رفت و به يک سند تحت عنوان برجام تبديل شد. قرار بود اين توافق، مشکلات اقتصادي ما را حل کند و ما از اين توافق نفع اقتصادي ببريم. اگر اين اتفاق مي‌افتاد و برجام خوب کار مي‌کرد و ما نفع اقتصادي مي‌برديم، مي‌توانستيم بگوييم اتفاق خوبي رخ داده است به اين معنا که ۶ قطعنامه با يک سند که طرف‌هاي ششگانه ما هم آن را تأييد کردند، برداشته شد و در مسير درست قرار گرفتيم و مشکل تحريم‌ها هم حل شد ولي برجام در زمان خود هم خوب کار نکرد و حتي اوباما اولين نقض کننده اين توافق بود.

در دوره ترامپ هم که شاهد رفتار خاص وي و خروجش از برجام بوديم، سه کشور اروپايي هم که فقط وعده دادند و اتفاقي رخ نداد. وقتي ما الان نگاه مي‌کنيم، مي‌بينيم روي ميز يک سند قطور صد و چند صفحه‌اي به نام برجام داريم که چه‌بسا از آن ۶ قطعنامه هم کار را براي ايران سخت‌تر کرده است. منظور من نتايج اين توافق در صحنه عمل است. ممکن است از منظر تئوريک و حقوقي بتوان گفت ما قبل از برجام، شرايط خاصي داشتيم و ذيل فصل ۷ شوراي امنيت بوديم. ولي در اين موقعيت و در صحنه عمل، اتفاقي به نفع ايران رخ نداده و تا الان برجام نتايجي براي تحقق منافع اقتصادي ما نداشته و به نفع ما کار نکرده است. اين سند با همه فراز و نشيب  تاکنون نفعي از منظر لغو تحريم‌ها براي ما نداشته است.

 آيا براي مذاکره جهت احياي اين توافق در وين به شکلي که محقق‌کننده منافع اقتصادي ما باشد، آماده هستيد؟

من در نيويورک با برخي از درخواست‌ها براي بازگشت به مذاکره در وين مواجه شدم. برخي طرف‌ها به من مي‌گفتند که شما به مذاکرات وين برگرديد و از همان نقطه‌اي که از آن خارج شديد، مذاکره کنيد؛ يعني شش دور مذاکره کرديم که در دور ششم توافقاتي انجام شد و نقاط اختلاف و بن‌بست هم در موضوعاتي باقي ماند و آنها الان از ما مي‌خواهند که به وين برگرديم و مذاکرات را از نقطه‌اي شروع کنيم که ترک کرديم.

 

و شما قبول نمي‌کنيد؟

من در صحبت‌هاي اوليه خود به سه کشور اروپايي و آقاي «جوزپ بورل» و آقاي «گوترش» گفتم که ما درباره چگونگي مذاکره و نقطه آغاز آن بحث داريم و در حال جمع‌بندي هستيم اما اگر بخواهيم روند منطقي مذاکره را ببينيم شايد يک راه ساده‌تر وجود دارد و آن اينکه توافق کنيم دقيقاً به همان نقطه‌اي که ترامپ از برجام خارج شد، برگرديم. براساس نظر شخص من اگر براي بازگشت به برجام اراده‌اي جدي در امريکا وجود داشته باشد، اصلاً نيازي به اين همه مذاکره وجود ندارد. کافي است از همين فردا يک فرمان اجرايي از سوي رئيس جمهور امريکا صادر شود و آنها اعلام کنند به نقطه‌اي که ترامپ از آن خارج شد، برمي‌گردند اما مسأله اينجاست ما اين اراده و نيت را از امريکايي‌ها در پيام‌هايشان مي‌شنويم، ولي در رفتارشان نمي‌بينيم.

يعني از کانال‌هاي مختلف اين پيام‌ها را از مقام‌هاي امريکايي دريافت مي‌کنيد؟

بله ما از کانال‌هاي مختلف ديپلماتيک اين پيام‌ها را دريافت مي‌کنيم و آنها مي‌گويند ما نيت جدي داريم و آقاي «بايدن» براي بازگشت به برجام جدي است. آنها همچنين خيلي تلاش کردند از من يک بازه زماني يا تاريخ دقيقي براي بازگشت‌مان به مذاکرات احياي برجام در وين دريافت کنند.

من در واکنش به اين درخواست‌ها سؤالم از مقام‌هاي واسطه اين بود که آيا آقاي «بايدن» اراده‌اي جدي براي بازگشت به برجام دارد؟ مي‌گفتند بله. سؤال مي‌کردم که اين اراده جدي را چطور مي‌خواهد به ما نشان دهد، مي‌گفتند که اگر سر ميز مذاکره بيايد، نشان مي‌دهد. خب آنها پيشنهادهايي هم از سوي دولت امريکا داشتند من به آنها گفتم: بايد نشانه‌اي وجود داشته باشد که ثابت کند شما در اين مسير ثابت‌قدم و جدي هستيد بنابراين بايد اقدامي را به عنوان نشان دادن حسن‌نيت خود انجام دهيد؛ مثلاً ۱۰ ميليارد دلار از پول‌هاي ايران در بانک‌هاي خارجي را آزاد کنيد. تنها در اين صورت است که معلوم مي‌شود «بايدن» نيت واقعي دارد. در اين ميان برخي ايراد گرفتند که مثلاً ارزش برجام بيشتر از ۱۰ ميليارد دلاري است که وزيرخارجه درباره آن صحبت مي‌کند در حالي که هدف من از طرح اين پيشنهاد اين است که بتوانيم حداقل نشانه و اقدامي مثبت را از سمت امريکا براي گام برداشتن به سمت برجام ببينيم البته اگر راست مي‌گويند که ما ترديد جدي در موردش داريم.

به هر حال ما نسبت به طرف مقابل بي‌اعتماد هستيم و اين بي‌اعتمادي هم فقط در اين دولت نسبت به طرف مقابل وجود ندارد. آقاي دکتر ظريف، وزير خارجه دولت قبلي هم اين اواخر بي‌اعتماد بود و به اين نتيجه رسيده بود نه به امريکا مي‌توان اعتماد کرد نه به سه کشور اروپايي طرف برجام.

نکته بعدي اينکه ما در بحث مذاکرات هسته‌اي به صراحت به طرف مقابل اعلام کرديم صرف نظر از اينکه اين بي‌اعتمادي وجود دارد، ما بايد شاهد تلاش‌هايي از سه کشور اروپايي براي فشار آوردن به طرف امريکايي هم باشيم.  آنها بايد تلاش کنند اين اعتماد را احيا و تقويت کنند. من به آقاي «بورل» گفتم ما به ميز مذاکره باز مي‌گرديم اما شما که اين‌قدر نگران هستيد و براي بازگشت ما به ميز مذاکره اصرار مي‌کنيد و در روند تحولات برجام نقش هماهنگ‌کننده داريد، بايد به امريکا هم فشار بياوريد. گويا در بسياري از اوقات اتحاديه اروپا و سه کشور اروپايي فقط به ما فشار مي‌آورند و در مقابل امريکا بي‌عملند.

فارغ از اينکه امريکا گامي را به نشانه حسن‌نيت بردارد يا نه، آيا ما به ميز مذاکره بازمي‌گرديم؟

تصميم ما اين است به ميز مذاکره برگرديم اما در حال بررسي اين موارد هستيم که در ميز مذاکره چگونه قرار است مذاکره کنيم و آيا مي‌خواهيم به همان نقطه‌اي برگرديم که از آن خارج شديم يا روش ديگري را اتخاذ کنيم. بالاخره ما يک طرف هستيم و چند کشور ديگر در طرف مقابل ما قرار دارند. مهم اين است مصمم به مذاکره و در حال بررسي‌هاي دقيق براي شيوه مذاکراتي خود هستيم. در بررسي خود به اين مسأله واقفيم که مذاکره چندجانبه است و ما همه مذاکره نيستيم ولي طرف اصلي مذاکره هستيم. بايد ببينيم چگونه عمل کنيم که حقوق و منافع حداکثري ملت ما تأمين شود و اينکه تضميني براي استمرار آن وجود داشته باشد.

به نظر مي‌رسد فشارهاي طرف مقابل براي ازسرگيري مذاکرات بسيار افزايش يافته است. ضرب‌الاجلي هم از طرف آنها اعلام شده است؟

هنگام حضورم در نيويورک طرف‌هاي مقابل از من مرتب درباره زمان مي‌پرسيدند و مي‌خواستند بدانند که منظور من از تکرار واژه Soon (زود) چه وقت است؟ به صراحت گفتم: کلمه «زود» در فرهنگ ايراني با فرهنگ غربي تفاوت زيادي دارد. من خطاب به آنها گفتم شما مقام‌هاي غربي پنج سال و نيم بعد از برجام به ما دائماً مي‌گفتيد قرار است کانال مالي «اس‌پي‌وي» يا «اينستکس» بزودي باز شود اما با گذر چند سال هيچ اتفاق مهمي که در تراز اقتصاد بزرگ ايران باشد، رخ نداد پس کلمه «زود» از نظر شما سه کشور اروپايي يعني پنج سال و نيم و بيشتر و بعد از اين همه مدت هنوز هيچ اتفاقي رخ نداده است اما از نظر ما اينطور نيست و به محض اينکه به جمع بندي برسيم به مذاکره برمي گرديم.

به اين جمع‌بندي رسيده‌ايد که مذاکرات را دقيقاً از کدام نقطه آغاز کنيد؟ با مبنا قرار دادن توافقات اوليه در پايان دور ششم مذاکرات وين يا آغاز دور جديدي از مذاکرات با دستور کار جديد؟

اتحاديه اروپا تأکيد دارد مذاکرات از همان نقطه‌اي شروع شود که در دور ششم متوقف شد. ما در حال بررسي و جمع‌بندي مباحث محتوايي هستيم. روزي که بخواهيم مذاکره کنيم يک سند به نام برجام روي ميز است و يک‌سري نکات از مذاکرات صورت گرفته و همچنين يک پيش‌نويس از مجموع شش دور مذاکره در وين و نقاط اختلافي در اختيار داريم که نتيجه شش دور مذاکره است؛ بالاخره مي‌خواهيم مذاکره‌اي کنيم که خروجي ملموسي داشته باشد.
موضوع مورد بحث در شروع مذاکرات جزو مسائلي است که ما در گفت‌وگوهاي تهران و بروکسل درباره آن صحبت کرديم و هنوز نيازمند بررسي‌هاي بيشتر است تا به يک درک مشترک برسيم. ما فعلاً به صورت جداگانه با اعضاي طرف مذاکره هم مشورت مي‌کنيم.

چرا بروکسل را به عنوان محل اين گفت‌وگوها انتخاب کرديد؟

آقاي باقري، معاون سياسي وزارت خارجه کمتر از دو هفته پيش ميزبان آقاي انريکه مورا بود. ما بحث کرديم که نبايد در بن‌بست‌ها متوقف ماند. از جمله بن‌بست‌ها اينکه ايران مي‌تواند طبق بندي از برجام امکان خريد و فروش آزادانه سلاح را داشته باشد اما امريکايي‌ها مخالف اجراي اين بند هستند و اين مخالفت کاملاً با برجام در تعارض است.

اين مورد و موارد مشابه سبب شد مذاکرات متوقف شود يا به نوعي به بن‌بست برسد يا حداقل در نگاهي خوشبينانه با پيچيدگي‌هايي رو به رو شود. بنابراين قبل از اينکه با ۱+۴ وارد گفت گو شويم، با هماهنگ کننده اتحاديه اروپا گفت‌وگوهايي مقدماتي را انجام مي‌دهيم.

نقطه عزيمت اين گفت‌وگوهاي مقدماتي چيست؟

ما تصميم گرفته‌ايم که اين گفت‌وگوها را از نقطه بن‌بست شروع نکنيم و در بن‌بست‌ها و ابهامات گير نکنيم. وقتي مي‌گوييم دولت سيزدهم عملگرا و نتيجه‌محور است، به اين معناست که با انجام مقدماتي وقتي پشت ميز مذاکره قرار مي‌گيريم به نتايج ملموس و بهتري برسيم. در همين چهارچوب يک دور از مذاکرات در تهران انجام شد.

بعد توافق کرديم ادامه گفت‌وگوها در بروکسل ميان آقاي باقري، معاون بنده و آقاي «مورا» انجام شود. من هم در اين فاصله با وزراي خارجه برخي از کشورها از جمله روسيه و چين، رايزني‌هايي را به جريان انداخته‌ام و آنها را در جريان فرايندي که در حال طي شدن پيرامون موضوع هسته‌اي است، قرار مي‌دهم. واقعاً براي ما مهم است که دوستانمان را در جريان قرار دهيم و مشورت داشته باشيم. آقاي باقري هم با سفراي برخي از کشورهاي اروپايي ملاقات کردند و مقرر شد در سفر به بروکسل اين گفت‌وگوها را به صورت جداگانه با سه کشور اروپايي انجام دهند اما همه اين گفت‌وگوها مقدمه‌اي است براي اينکه بتوانيم بعد از بروکسل بزودي وارد گفت‌وگو با ۱+۴ شويم.

شنيده شده برخي از کشورهاي طرف برجام از آغاز اين گفت‌وگوها در بروکسل ابراز نارضايتي کرده اند؟

ما چنين برداشتي نداريم. من با آقاي لاوروف درباره اين موضوع صحبت کردم و ايشان خرسند بود که بالاخره اين گفت‌وگوها در تهران کليد خورده و در بروکسل هم ادامه پيدا کند. ما زماني از کليد واژه «مذاکره» استفاده مي‌کنيم که به صورت جمعي با کشورهاي ۱+۴ سر يک ميز بنشينيم. در واقع گفت‌وگوهاي بروکسل، گفت‌وگوهاي مقدماتي براي ورود به مذاکره با ۱+۴ با استفاده از نقش هماهنگ کننده اتحاديه اروپا در اين موضوع خواهد بود.

مقام‌هاي امريکايي در ماه‌هاي اخير گفت‌وگوهاي منطقه‌اي را هم مدنظر قرار داده‌اند و مي‌خواهند اين موضوع به مسأله هسته‌اي ايران و برجام گره بخورد. آيا اين مسأله را تأييد مي‌کنيد؟ طرف امريکايي به صراحت اين خواسته را به عنوان پيش شرط روي ميز گذاشته است؟ تروئيکاي اروپايي در اين زمينه چه نظري دارند؟

فکر مي‌کنم همه اتفاق نظر دارند که بايد به توافق هسته‌اي فقط در چهارچوب خود آن پرداخت. پيش از اين آقاي عراقچي هم در خلال مذاکرات به صراحت گفته‌اند که گفت‌وگوهاي وين بر موضوع هسته‌اي و لغو تحريم‌هاي ايران متمرکز است. مذاکره با ۱+۴ با توجه به قانون مجلس ناظر بر لغو تحريم‌هاست؛ يعني موضع ما کاملاً روشن است زماني که وارد مذاکره شويم هر اقدامي که بخواهيم انجام دهيم بايد ناظر بر لغو تحريم‌ها باشد و در اين چهارچوب حرکت خواهيم کرد اما گاهي اوقات امريکايي‌ها و برخي از طرف‌هاي اروپايي مذاکره کننده زياده‌خواهي‌هايي را هم مطرح مي‌کنند؛ از جمله اينکه مي‌گويند بايد درباره مسائل منطقه‌اي هم با ايران گفت‌وگو کنند.

ما به صراحت گفتيم مسائل منطقه به خود منطقه برمي‌گردد و برنامه‌اي براي اين گفت‌وگوها با آنها نداريم. اما اينکه آيا اين مسأله مي‌تواند مانعي براي گفت وگوهاي برجام ايجاد کند بايد گفت اصلاً ما اين موضوع را در دستور کار قرار نداده‌ايم.

غربي‌ها، اين موضوع را گاهي مطرح مي‌کنند اما نه از طرف آنها به عنوان شرط مذاکرات مطرح است و نه ما هرگز اين موضوع را خواهيم پذيرفت. اساساً تجربه شخصي خود من نشان مي‌دهد و خيلي‌ها هم در دستگاه ديپلماسي اين باور را دارند که شما نمي‌توانيد با امريکايي‌ها پرونده‌هاي متنوعي را در يک ميز مذاکره باز کنيد زيرا نتيجه آن مي‌شود پرونده‌هاي باز، نيمه تمام و بدون نتيجه. اگر واقعاً امريکايي‌ها اراده جدي داشتند بايد خودشان به‌طور خودکار به همان نقطه خروج از برجام باز مي‌گشتند اما الان به دنبال مذاکره هستند. در هر حال مذاکره ما محدود به موضوع هسته‌اي و برجام خواهد بود.

ضمن اينکه مجدداً تأکيد مي‌کنم ما کل ساختار وزارت خارجه را درگير مذاکرات هسته‌اي نخواهيم کرد؛ يعني موضوعات متنوعي که در دستور کار است، تعريف کرده‌ايم تا هر بخش کار خود را انجام دهد بخشي از وظيفه ما پرداختن به موضوع برجام است که حتماً دنبال مي‌کنيم. واقعاً وقتي که ما وارد مذاکره شويم با رويکرد جدي، مذاکره‌اي متين، قوي، حکيمانه و رويکردي که به يک نتيجه عملي منتج شود، خواهيم داشت.

درخواست براي انجام مذاکرات منطقه‌اي در حالي از سوي مقام‌هاي امريکايي مطرح مي‌شود که به نظر مي‌رسد اين امر انعکاس خواسته يکي، دو کشور عربي منطقه است. کشورهايي که معتقدند با اجرايي شدن راهبرد خروج تدريجي امريکا از منطقه و احياي برجام، توازن منطقه‌اي به سود ايران دستخوش تغييرات جدي خواهد شد و حالا واشنگتن بايد با مرتبط کردن مذاکرات برجام به مسائل منطقه، ملاحظات متحدان عرب خود را در نظر بگيرد. همه اينها در حالي است که ايران بويژه در سال‌هاي اخير ايده همکاري‌هاي درون منطقه‌اي را مطرح کرده است و شما هم در اجلاس سازمان ملل در نيويورک بر پيگيري آن تأکيد داشتيد اما به نظر مي‌رسد اين ايده‌ها از روي کاغذ فراتر نرفته و امکان اجرا نيافته است. چرا؟

ما گفت‌وگوهاي منطقه‌اي را در چهارچوب منطقه قبول داريم و معتقديم هيچ ارتباطي بين گفت‌وگوهاي برجامي و منطقه‌اي وجود ندارد. در اين راستا نفس حضور ايران در نشست منطقه‌اي بغداد نوعي اعلام آمادگي و مشارکت جدي براي گفت‌وگو در حوزه منطقه بود. همچنين ما گفت‌وگوهايي را با عربستان سعودي شروع کرده‌ايم که چند دور انجام شده و همچنان ادامه دارد. ما منادي جدي هرگونه گفت‌وگو و همکاري منطقه‌اي هستيم.

اساساً مرتبط کردن موضوع مذاکرات هسته‌اي با مسائل منطقه‌اي به بيراهه رفتن طرف‌هاي مقابل ما در مذاکرات هسته‌اي است؛ به عنوان نمونه‌اي از اين مباحث بگويم، همکاران من در قالب گفت‌وگوهاي وين توافقي داشتند که در چهارچوب اين توافق مقرر شد تعدادي از زندانيان دوتابعيتي که در ايران مرتکب جرم قطعي بوده و محکوم شده‌اند با تعدادي از اتباع ايراني زنداني در امريکا و مناطق ديگر تبادل شوند.

امريکايي‌ها ۲۴ ساعت قبل از تبادل به يک‌باره به انگليسي‌ها اعلام کردند که منتظر بمانند و انجام اين کار را منوط به گفت‌وگوهاي هسته‌اي کنند. من در نيويورک به وزير خارجه جديد انگليس گفتم شما از يک طرف در چهارچوب توافقي که در خلال مذاکرات هسته‌اي صورت گرفته از ما مي‌خواهيد فردي را که در ايران مرتکب جرم شده آزاد کنيم اما امريکايي‌ها در دقيقه ۹۰ يک موضوع کاملاً انسان دوستانه را به گفت‌وگوهاي وين و موضوع هسته‌اي ربط مي‌دهند و مانع از انجام اين تبادل مي‌شوند. اين مسأله اصلاً قابل قبول نيست و بايد مسائل را از هم جدا کرد. خب وقتي اين اتفاق مي‌افتد از نظر ما نشان دهنده عدم جديت امريکايي هاست. اگر آنها مي‌خواهند بايد مسائل را ساده‌سازي کنند نه اينکه پيچيده‌تر کنند.

من به انديشمندان امريکايي داراي هر دو گرايش جمهوريخواه و دموکرات که در جلسات پرسش و پاسخ در نيويورک حضور داشتند، گفتم که واقعاً اگر امريکا و آقاي بايدن براي بازگشت به برجام اراده جدي دارد چرا مسائل را اين‌قدر به هم گره مي‌زند و يک پرونده انسان دوستانه مانند تبادل زندانيان را به موضوع هسته‌اي وصل مي‌کند؟ اگر الان هم نيت جدي براي به نتيجه رسيدن موضوع هسته‌اي دارد، گره زدن آن و ربط دادنش به موضوعات منطقه‌اي اشتباه است. موضوعات منطقه‌اي بايد بين ما و کشورهاي منطقه که از طريق گفت‌وگو و همکاري‌هاي شکل گرفته دنبال شود. ما اهل منطقه زبان منطقه خود را بخوبي مي‌فهميم و با يک درک مشترک و متقابل مي‌توانيم از مشکلات و سوءتفاهمات عبور کنيم.

چرا با وجود مفاهمه‌اي که مي‌فرماييد ميان ما و کشورهاي منطقه وجود دارد، ايده همکاري‌هاي منطقه‌اي که در چند سال اخير از سوي ايران مطرح شده، تاکنون به نقطه روشني در صحنه عمل نرسيده است؟

دليل اول حضور و دخالت نيروهاي فرامنطقه‌اي و مداخلات آنها و زنده نگه داشتن و تلاش براي القاي بي اساس تفکر ايران‌هراسي در منطقه است. دليل ديگر به فرهنگ حاکم در منطقه مربوط است. ماهيت تعامل با کشورهاي منطقه از تعامل با برخي از کشورهاي غربي متفاوت است. اگر ما وضعيت جامعه‌شناختي در منطقه و خلق و خوي حاکمان و مردم منطقه را بخوبي درک کنيم، متوجه مي‌شويم که به ثمر رسيدن همکاري‌هاي منطقه‌اي کار خيلي دشواري نيست.

من در دوره‌اي که معاون وزارت خارجه بودم، حامي اين ديدگاه بودم که جزئيات مذاکرات هسته‌اي بايد به اطلاع کشورهاي منطقه برسد؛ يعني معتقدم اعضاي مذاکره کننده کشورمان بايد همسايگان و بازيگران مؤثر منطقه را در جريان روند مذاکرات برجام بگذارند. من در اين مورد با ترکيه، عمان، قطر، عراق، پاکستان، اندونزي، چين، روسيه، همسايگان شمالي و حتي آفريقاي جنوبي در ٤٠ روز گذشته ديدار و تماس‌هاي تلفني داشته‌ام که ناظر بر دو موضوع بود؛ يک مقابله با تروريسم در افغانستان به دليل اتفاقات تلخي که در مساجد مسلمانان اين کشور  رخ داد.

دوم درباره موضوعاتي بود که قرار است در فرايند مذاکرات احياي برجام مورد پيگيري قرار گيرد. به عنوان مثال من به وزير خارجه عمان گفتم: از شما مي‌خواهم مواضع ما را به بقيه کشورها هم منتقل کنيد و اين اطلاعات را در اختيار آن دسته از کشورهايي هم که با ما رابطه ندارند، قرار دهيد. ما مايل هستيم اين کشورها بدانند اگر در زمينه برجام اقدامي انجام مي‌دهيم به هيچ وجه عليه منطقه و هيچ يک از همسايگان ما نخواهد بود. آقاي باقري هم تماس‌ها و ديدارهاي فشرده‌اي دارند.

اين موارد را به عربستان هم منتقل مي‌کنيد؟

ما از وزير خارجه عمان خواستيم اين اطلاعات را در اختيار همه کشورهاي منطقه خليج فارس قرار دهد. من بزودي سفري به منطقه خواهم داشت و علاقه‌مند هستم همسايگان و دوستان‌مان در منطقه را در جريان گفت‌وگوهاي هسته‌اي هم قرار دهم. ما در برابر امريکايي‌هايي که تلاش مي‌کنند با دادن اطلاعات اشتباه، ايران هراسي را تشديد کنند، ساکت نيستيم و سعي مي‌کنيم توضيحات واقعي و دقيقي را به همسايگان و کشورهاي منطقه ارائه دهيم تا اتفاقات گذشته تکرار نشود.

در مذاکرات هسته‌اي که به برجام انجاميد، کشورهاي منطقه نگران اتفاقاتي بودند که ميان ايران و امريکا و کشورهاي غربي رخ داد؛ يعني اين طور ارزيابي کردند که قرار است با برجام يک تغيير ژئوپليتيکي در منطقه رخ دهد در حالي که من در رايزني‌هاي اخير به آنها گفته‌ام که ايران پيشگام نهضت هسته‌اي شدن در منطقه بوده و اين باعث آگاهي حاکمان و مردم منطقه شده است و امروز اکثر کشورهاي منطقه به دنبال استفاده از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي هستند؛ يعني پيشگامي و مقاومت ايران باعث رشد و پيشرفت آن در نيل به دستاوردهاي هسته‌اي با استفاده از ظرفيت‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز در کل منطقه شده است. امريکايي‌ها به منطقه القا مي‌کردند که چون نفت داريد نبايد سراغ نيروگاه اتمي برويد!

حل و فصل يکسري از موضوعات مهم در عرصه سياست خارجي مانند رابطه با عربستان نياز به همسويي دستگاه‌ها و نهادهاي داخلي مرتبط با سياست خارجي کشور دارد. در حال حاضر تا چه اندازه اين هماهنگي شکل گرفته است؟

گفت‌وگوهايي ميان ما و عربستان سعودي شروع شده است. عربستان در سال‌هاي گذشته در قبال جمهوري اسلامي ايران رفتار سازنده‌اي نداشته است. اين امر در حافظه تاريخي مردم ما ثبت شده است لذا قبل از اينکه مسأله هماهنگي ميان نهادهاي داخل ايران درباره رابطه با رياض مورد توجه قرار گيرد، بايد دانست که بويژه در سال‌هاي اخير تجربيات ناخوشايندي نسبت به عربستان سعودي در ذهن و افکار عمومي مردم ايران شکل گرفته که به دليل انجام اقداماتي از سوي اين کشور بوده است.

بالاخره وقتي رسانه‌اي که وابسته به عربستان سعودي است، يک سري از مسائل مربوط به ايران را بزرگنمايي مي‌کند، مردم متوجه مي‌شوند و مي‌توانند گزارش‌هايي را که اين رسانه از ايران منتشر مي‌کند با واقعيات تطبيق دهند و متوجه شوند که تا چه اندازه اغراق صورت گرفته است. اين امر به رفتار و سياست‌هاي عربستان سعودي باز مي‌گردد.

گفت‌وگوهايي هم که اکنون با وساطت عراق ميان تهران و رياض جريان دارد به دنبال تصميمي است که در سطح ملي کشورمان گرفته شده است و همه بخش‌ها و دستگاه سياست خارجي که مسئول اجراي سياست خارجي است، با هماهنگي کامل اقدام مي‌کنند اما ما حس مي‌کنيم سعودي‌ها بتدريج و با کندي در اين رابطه حرکت خواهند کرد البته آنها به دليل نوع ساختار حکومتي که دارند، نشان داده‌اند که ممکن است به يکباره تصميمي در سطوح بالا بگيرند که سبب گشايشي سريع در مناسبات شود که ما در چهارچوب سياست همسايگي استقبال مي‌کنيم.

به هر حال ما معتقديم سعودي‌ها هنوز به فرصت بررسي و آمادگي بيشتري نياز دارند و ما راه را براي آنها باز گذاشته‌ايم که هر وقت خواستند به روابط طبيعي با ايران بازگردند و گفت‌وگوهاي موجود را مثبت و رو به جلو مي‌دانيم.

به نتيجه رسيدن مذاکرات هسته‌اي را حاوي چه پيامدهاي مثبتي براي مناسبات منطقه‌اي ايران مي‌دانيد؟

بايد منتظر ماند و ديد در صحنه مذاکرات چه اتفاقي رخ مي‌دهد و اينکه آيا طرف‌هاي مقابل براي انجام اين کار اراده جدي دارند يا نه. ميز مذاکره نوعي صحنه کشمکش و جنگ ديپلماتيک است و بايد بتوان از منافع کشور دفاع کرد. لذا بخشي از اين مسأله بستگي به صحنه مذاکرات ما با ۱+۴ دارد که من نمي‌توانم همه ابعاد آن را پيش‌بيني کنم. بخشي ديگر منوط به هنر ما در اقتدار بخشي در عرصه سياست خارجي است و هرگونه توافق يا مذاکره هسته‌اي نبايد آنقدر حساسيت‌زا باشد که به روابط منطقه‌اي ما گره بخورد.

چنانکه نبايد رشد و توسعه اقتصادي ايران را به برجام و مذاکرات گره بزنيم. بايد کانال‌هاي ديگري را هم به موازات مذاکرات طراحي کنيم و بويژه براي بي اثر کردن تحريم‌ها به دور از شعار برنامه داشته باشيم و عمل کنيم. دولت سيزدهم در راستاي توسعه پايدار اقتصادي به دنبال عملي کردن اين هدف است. بنابراين اگرچه معتقديم هرگونه توافق هسته‌اي تأثيرات مثبتي بر وضعيت اقتصادي و بر روابط منطقه‌اي دارد اما نمي‌خواهيم اين دو موضوع را به هم گره بزنيم؛ يعني خود را گرفتار يک مسير تنگ و تاريک به نام برجام کرده و همه موضوعات اقتصادي و همکاري‌هاي منطقه‌اي و هر مسأله ديگر در سياست خارجي را تحت تأثير اين توافق قرار دهيم.

نبايد از اين نکته هم غافل شد که وضعيت برجام در سال‌هاي اخير تغييرات گسترده‌اي کرده است. مذاکره کنندگان ما بارها در گفت‌وگوهايشان بويژه در ماه‌هاي آخر دولت دوازدهم  گفته اند برجام به کما رفته يا در حال احتضار است يا گفته اند اصلاً برجام براي ما کار نمي کند. اما به هر حال وقتي از برجام در حال احتضار صحبت مي‌کنيم بايد اين را به عنوان يک واقعيت بپذيريم که گذاشتن همه تخم مرغ‌هايمان در سبد اين توافق، سياست درستي نخواهد بود اما اگر برجام به نتيجه برسد، يعني تحريم‌ها لغو شود، تأثيرات مثبت خود را خواهد داشت و اصلاً براي رسيدن به همين هدف مذاکره مي‌کنيم.

بالاخره توافق هسته‌اي سطحي از تأثيرگذاري را دارد ولي نه با اين رويکرد که حتي آب خوردن خود را هم به اين توافق گره بزنيم. حجم و واقعيت برجام بايد حداکثر ۲۰ درصد فضاي ذهني يک مجري سياست خارجي را مشغول کند اما اگر اين ۲۰ درصد هم به دليل نوع رويکرد طرف‌هاي مقابل با فراز و نشيب مواجه شود، اين فراز و نشيب نبايد سياست‌هاي پايدار منطقه‌اي و وضعيت اقتصادي ما را تحت تأثير قرار دهد و ما با شوک‌هاي پيش‌بيني نشده‌اي هم در اقتصاد و هم در همکاري‌هاي منطقه‌اي مواجه شويم.

در حقيقت فکر مي‌کنم سياست همسايگي که از سوي جمهوري اسلامي اعلام شده يک حرکت ثمربخش و واقعي است. ما طراحي‌هايي در دستور کار داريم که اعلام خواهيم کرد. يعني براي تحقق شعار همکاري‌هاي منطقه‌اي يک مکانيسم عالي را طراحي کرده‌ايم که بزودي جزئيات آن منتشر مي شود و پيام مثبتي به کشورهاي منطقه مي‌دهيم که در ايران در سطوح بالا ضرورت اين نوع همکاري‌ها ديده شده و قرار است از طريق مکانيسم  ويژه اي دنبال شود.

ما نمي‌خواهيم با شعار همکاري با همسايگان پيش رويم بلکه به دنبال رقم زدن اتفاقاتي روي زمين براي ايران و همه همسايگان هستيم که منافع مشترکي براي همه داشته باشد. در اين مسير همه همسايگان ما مد نظر قرار دارند حتي کشورهايي که امروز روابط ديپلماتيک با ما ندارند.

پرونده مذاکرات هسته‌اي همچنان قرار است زير نظر دستگاه سياست خارجي پيگيري شود. چه تغييراتي در زمينه ترکيب هيأت مذاکره کننده در دستور کار است؟ يکي از انتقاداتي که تاکنون در اين زمينه مطرح بوده است عدم حضور کارشناسان اقتصادي و تخصصي در هيأت مذاکره کننده است و ناظران معتقدند دولت بايد متخصصان متناسب با هر حوزه تحريمي را به ترکيب اضافه کند. نگاه شما به عنوان مسئول اجرايي پرونده برجام به اين ضرورت چيست؟

ما در کشور شوراي عالي امنيت ملي را داريم که امر سياستگذاري در اين نهاد به عنوان يک مرجع بالادستي انجام مي‌شود و انجام مذاکره به وزارت خارجه محول شده است. ما در وزارت خارجه براي مذاکره چند نکته مد نظر داريم؛ يک حتماً ما از ظرفيت و مشورت دوستاني که در گذشته در وزارت خارجه مسئوليت داشتند و درگير اين پرونده هستند، استفاده خواهيم کرد. بالاخره تجربه و اشرافي که اين دوستان به موضوع برجام دارند، مي‌تواند در راستاي بهره‌گيري از خرد جمعي براي ما مفيد باشد.

تيم جديدي هم که در وزارت خارجه کار را دنبال مي‌کند، دو بخش دارد؛ يک تيم وزارت خارجه و ديگري ظرفيت در سطح ملي است. ظرفيت کشور در سطح ملي بايد به کمک مذاکرات هسته‌اي بيايد. ضمن اينکه ما حتماً براي توليد محتوا نيازمند کمک‌هاي انديشکده‌اي و استادان صاحبنظر دانشگاهي هم هستيم؛ يعني تصميم داريم از ظرفيت حقوقدانان و استادان مرتبط با اين موضوع استفاده کنيم کما اينکه همين الان در اين مرحله و براي مشورت جهت بازگشت به مذاکرات در حال استفاده از اين ظرفيت‌ها هستيم که بتوانيم هم با خرد جمعي و هم با استفاده از همه ظرفيت‌هاي نظام اين موضوع ملي را که در دل يک مذاکره چندجانبه هست، دنبال کنيم.

به عنوان جمع‌بندي بفرماييد در حال حاضر سخت‌ترين مانع موجود براي ازسرگيري مذاکرات را چه مي‌دانيد؟

من در داخل هيچ مانعي نمي‌بينم. برخي ممکن است معتقد باشند نوع برخورد تيم جديدي که وارد مذاکره مي‌شود، شايد به گونه‌اي باشد که عملاً مذاکرات به بن بست کشيده شود، در حالي که واقعاً اين طور نيست. تيمي که قرار است درباره اين موضوع کار کند با يک نگاه باز و با تمرکز بر استفاده از همه ظرفيت نخبگي کشور کار را در دست گرفته است. لذا ما در داخل هيچ مشکلي نداريم.

مشکل ما نوع بازي‌اي است که به طور مشخص امريکايي‌ها مي‌خواهند ارائه دهند. آقاي بايدن يک ژست ضد ترامپ گرفته است اما وقتي مي‌خواهد درباره ايران صحبت کند، همان پرونده تحريمي ايشان را زير بغل دارد و تا اين لحظه اقداماتي عملي براي لغو تحريم انجام نداده است. از اين رو ما نسبت به نيت امريکايي‌ها ترديد جدي داريم و معتقديم آنها تاکنون اقدام عملي نکرده‌اند.

حتي در اين شش دور مذاکره با اينکه آقاي «رابرت مالي» پشت در اتاق مذاکره آمد و گاهي اوقات متن‌هايش به داخل اتاق آمده اما در عمل پيچيدگي‌هايي در مذاکره ايجاد کرده که با نيت ادعايي امريکا همخواني ندارد؛ يعني آنها مي‌خواهند بخش مهمي از تحريم‌هاي ترامپ را حفظ کنند با اين توجيه که اين تحريم‌ها ارتباط مستقيمي با موضوع هسته‌اي ندارد و اين مسأله اصلاً براي ما قابل قبول نيست.

حالا بايد وارد مذاکره شويم و ببينيم در ادامه چه اتفاقي رخ مي‌دهد و طرف‌هاي اروپايي قصد دارند چگونه کار کنند ولي تا الان بزرگ‌ترين مشکل اين بوده که امريکايي‌ها نتوانسته‌اند به ما نشان دهند براي بازگشت به برجام و بويژه لغو تحريم‌ها نيت جدي دارند.

منبع: ايرنا
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html